وصیت -وصایت-موصی به –
وصیت -وصایت-موصی به
وصایت را باید چهره ای مخلوط از نمایندگیهای قانونی و عهدی شمرد. مبنای آن ایقاع است و با وکالت ماهیت یکسانی ندارد و از جهانی به نمایندگی قانونی نزدیک می شود. مرگش تعیین می شود.
وصی مقامی است که از سوی موصی برای تأمین اجرای آخرین اراده ی او بعد از قاعده این است که وارثان، که نزدیکترین خویشان او هستند و احترام زیادتری به خواستها و آرزوهای انجام نشده او می گذارند، اجرای وصایا و تصفیه ترکه را به عهده گیرند، وظایف وصی و وکیل شباهت های زیاد با هم دارد، و به همین جهت بسیاری از حقوقدانان وصایت را نوعی وکالت شمرده اند ولی در حقوق ایران، به ویژه با عنوانی که ماده ۸۲۹ ق.م. برای وصیت عهدی شناخته است، وصایت و وکالت را نباید دارای ماهیت حقوقی یکسان پنداشت.)
عنوان وکالت ناشی از قرارداد بین وکیل و موکل است (ماده ۶۵۷ ق. م.)، و حال آن که وصایتا تنها با اراده ی موصی محقق می شود، و فقط در بعضی موارد محدود، وصی می تواند از قبول مسؤولیت خودداری کند. به اضافه در انعقاد قرارداد وکالت، قانون تشریفات خاصی را ضروری ندانسته است، ولی وصایت را در حکم اعمال تشریفاتی قرار داده است.)
(۲) وصایت از زمانی آغاز می شود که وکالت پایان می یابد وکالت عقدی است جایز که با مرگ موکل خاتمه می پذیرد، و حال آن که وصی فقط بعد از موت موصی می تواند از اختیار خود استفاه کند. وصایت برای بعد از موت انشا می شود، و به همین جهت است که بسیاری از فقیهان از بکار بردن واژه «استنابه» در تعریف وصیت احتراز کرده و آن را «تقویض ولایت» تعبیر کرده اند.
(۳) وکالت مانند سایر عقود جایز به جنون وکیل یا موکل از بین می رود، و در وصایت جنون موصی تأثیری در رابطه حقوقی وی با وصی ندارد. |
وصی باید بر طبق وصایای موصی رفتار کند و از این لحاظ، جز در بعضی موارد محدود، اجرای اوامر موصی در عین حال از اختیارها و تکالیف وصی است. حدود و گستره ی این اختیارها تابع اراده موصی است و شامل حفاظت اموال کودکان و سرپرستی آنان، اداره ی امور ثلث، تصفیه ترکه، انجام تشریفات مربوط به کفن و دفن متوفا، خرید و فروش اموال موصی و بسیاری امور دیگر از این قبیل می باشد.
وصیت -وصایت-موصی به—–وصیت مشتق از وصی، به معنی وصل و پیوند است و به اعتبار اتصال تصرفات زمانِ حیاتِ موصی (وصیتکننده) به زمانِ پس از فوت، آن را وصیت نامیدهاند. قانون مدنی به پیروی بسیاری از فقهای امامیه تعریفی از وصیت که شامل وصیت تملیکی و عهدی باشد، ننموده و به استناد ماده ۸۲۵ قانون مدنی آن را به دو قسم وصیت تملیکی و عهدی تقسیم کرده است.
وصیت تملیکی—وصیت -وصایت-موصی به
طبق ماده ۸۲۶ قانون مدنی «وصیت تملیکی عبارت است از اینکه کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای زمان بعد از فوت خود مجاناً به دیگری تملیک کند. وصیتکننده موصی، کسی که وصیت تملیکی به نفع او شده است موصیله، مورد وصیت موصیبه کسی که بهموجب وصیت عهدی بر مورد ثلث یا بر صغیر، ولی قرار داده میشود وصی نامیده میشود». در وصیت تملیکی، مالی از طرف موصیبه موصیله تملیک میگردد و موصیله آن را قبول میکند؛ بنابراین وصیت بهوسیلهی ایجاب از طرف موصی و قبول از طرف موصیله به عمل میآید.
تملیک بهموجب وصیت محقق نمیشود مگر با قبول موصیله بعد از فوت موصی (باید کسی که بهنفع او وصیت شده است، آن را قبول کند)، زیرا طبق قول مشهور فقهای امامیه، وصیت تملیکی عقد است و این نظریه در قانون مدنی هم پذیرفته شده است. قول غیرمشهور نیز آن است که وصیت، ایقاع معلق میباشد و احتیاج به قبول ندارد و کافی است موصیله آن را رد نکند و چنانچه رد کند وصیت باطل میگردد.
طبق ماده ۸۴۳ قانون مدنی «وصیت به زیاده بر ثلث ترکه نافذ نیست، مگر به اجازه وراث و اگر بعض از ورثه اجازه کند فقط نسبت به سهم او نافذ است». میزان ثلث به اعتبار دارایی وصیتکننده در حین فوت معین میشود (ماده ۸۴۵ قانون) نه به اعتبار دارایی او در حین وصیت و نه دارایی او در زمان اجازه ورثه.
وصیت عهدی—وصیت -وصایت-موصی به
مطابق بند دوم ماده ۸۲۶ قانون مدنی «وصیت عهدی عبارت است از اینکه شخصی یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مأمور مینماید.» وصیت عهدی در حقیقت عبارت از نمایندگی از طرف موصی برای پس از فوت به وصی است تا اعمالی را که خود میتوانسته انجام دهد بهجای آورد؛ مانند پرداخت دیون متوفی. تفاوت وصی با وکیل در این است که وصی نمایندهی وصیتکننده در زمان پس از فوت اوست، ولی در وکالت، وکیل نمایندهی موکل در زمان حیات اوست و این نمایندگی با فوت موکل از بین میرود.
آثار حقوقی وصیتنامه—-وصیت -وصایت-موصی به
آثار حقوقی وصیتنامه را میتوان به سه بخش تقسیم کرد که عبارتاند از:
آثار حقوقی وصیتنامه پس از فوت شخص ظاهر میشود؛ یعنی تا وقتیکه شخص زنده است، خود او تصمیمگیرنده و عامل است. به همین جهت بین عامه مردم متداول است که میگویند آدم زنده وکیل و وصی نمیخواهد، اما با فوت وصیتکننده، همه مصمم میشوند که به وصیت او عمل کنند.
چنانچه با تنظیم وصیتنامه کسی بخواهد مالی را به دیگری تملیک کند (به مالکیت فرد دیگری درآورد) نباید در برابر آن، چیزی مطالبه کند. مثلاً اگر شخصی وصیت کند خانهاش پس از فوت خود به شخص (الف) تملیک کند بهشرط آنکه شخص مذکور مبلغ ده میلیون به (شخص ب) پرداخت کند چنین وصیتی صحیح نمیباشد، زیرا همانطور که گفته شد تملیک باید مجانی باشد.
هر شخصی میتواند در طول زندگی خود بارها وصیت کند یا محتوای وصیتنامهی خود را تغییر دهد، اما آخرین وصیتنامه (از حیث تاریخ) ملاک عمل قرار خواهد گرفت و در این صورت دیگران نباید محتوای آخرین وصیت را تغییر دهند.
وصیت بر حمل—وصیت -وصایت-موصی به
گاهی ممکن است برای کسی وصیت کنیم که هنوز متولد نشده باشد (جنینی که در داخل رحم مادر است). شرط اجرای این وصیت آن است که جنین زنده متولد شود و چنانچه سقط شود، این حق به ورثه او خواهد رسید. البته این در صورتی است که ورثه موجبات سقط وی را فراهم نکرده باشند.
صغیر و مجنون هم میتوانند موضوع وصیتنامه باشند. در اینصورت در مورد صغیر، ولی و در مورد مجنون، قیّم باید قبولی خود را بر پذیرش وصیتنامه اعلام نمایند. در مورد شخص بالغ و رشید، قبولی خودش شرط میباشد و ملاک آن نیز قبولی او پس از فوت متوفی (وصیتکننده) است.
باید توجه داشت که اگر شخصی پس از فوت موصی (وصیتکننده) وصیت را قبول نماید، دیگر حق رد آن را ندارد.
وظیفه اشخاص و شهودی که وصیت در مواقع اضطراری نزد آنها تنظیم میگردد–وصیت -وصایت-موصی به
اشخاصی که وصیتنامه در مواقع اضطراری نزد آنها تنظیم میگردد، باید در اولین فرصت وصیتنامه را نزد یکی از دفاتر اسناد رسمی که اداره ثبت معین میکند به امانت گذاشته و اعلام نمایند که وصیتکننده در سلامت عقل آن را نوشته است. چنانچه وصیتنامه شفاهی نزد آنان اعلام شده باشد، باید در اولین فرصت به نزدیکترین دادگاهی که به آن دسترسی دارند مراجعه و موضوع وصیتنامه را نزد قاضی اعلام نماید تا مراتب صورتمجلس شود و به امضای قاضی و شهود برسد. البته چنین وصیتنامهای ظرف یک ماه باید از طرف وصیتکننده تأیید و به یکی از سه طریق قانونی (سری، رسمی و خود نوشت) تنظیم شود، در غیر اینصورت بلااثر خواهد بود؛ مگر آنکه ورثه محتوای آن را تأیید و قبول نمایند.
تنظیم وصیتنامه در مواقع اضطراری—وصیت -وصایت-موصی به
ممکن است همیشه شرایط برای تنظیم وصیتنامه به یکی از راههایی که توضیح داده شد، امکانپذیر نباشد. بهعنوان نمونه، در شرایط جنگی یا شیوع بیماری مُسری، بمباران هوایی و… که حالت فوقالعادهای بر جامعه حاکم میباشد، قانونگذار پیشبینیهای لازم را نموده است. در چنین حالتی شخص میتواند شفاهی نزد دو شاهد وصیت کند. آنگاه یکی از دو شاهد محتوای وصیت را با تاریخِ روز، ماه و سال تنظیم کند و به امضای حاضرین برساند. چنانچه شخص وصیتکننده نظامی بوده و شرایط جنگی حکمفرما باشد، میتواند نزد یک افسر یا همردیف خود و در حضور دو شاهد وصیت کند.
الف – رعایت غبطه و صلاح ورثه—وصیت -وصایت-موصی به
وصی، طبق ماده ۸۵۸ ق.م. نسبت به مواردی که بر حسب وصیت در بد او می باشد حکم امین را دارد.
هر أمین مال باید ضمن عدم تعدی و تفریط نسبت به مال مانی رعایت غبطه و مصلحت مالکین اموال را نیز بنماید. پس در فرض پرسش هرگاه وصی برای جلوگیری از خشک شدن درختان و ورود خسارت به محصول باغ که همگی در مسیر رعایت غبطه و صلاح ورثه می باشد، بدون اذن ورثه اقدام به اجاره دادن باغ برای مدت معقولی به ثالث باشد، اشکالی برای آن متصور نیست و در نفوذ عقد اجاره بین او و ثالث مستأجر) تردیدی وجود ندارد.) ب- عدم رعایت غبطه و صلاح ورثه و عمل بر خلاف وصیت * هرگاه وصی بر خلافا وصایای موصی رفتار کنند با رعایت مصلحت و غبطه مولی
علیه یا متوفا را نکند ضامن است و باید از عهده ی خسارات وارد شده برآید. ولی باید « دید وضع اعمال حقوقی که وصی برای ورثه انجام می دهد و اشخاص ثالث نیز در نفوذ آن اعمال ذی نفع هستند، چیست؟
بی گمان، هرگاه وصی بر خلاف اختیار و حدود نمایندگی خود معاملاتی کند، در عدم نفوذ آنها تردید نمی توان کرد ولی مسأله مورد اختلاف این است که اگر وصی حدود غبطهی متوفا را رعایت نکند و بر طبق قواعد عمومی معاملات نیز نتوان قراردادی را که او بسته است مشخص کرد، آیا به این استناد که وصی موظف به رعایت مصلحت متوفا بوده و از حدود امانت خارج شده است، می توان حکم به بطلان قرارداد صادر کرد؟ پاره ای از مؤلفان بطلان قرار داد را ترجیح داده اند، بدین تعبیر که، چون انجام معامله خارج از حدود اختیار وصی بوده است، قابل اعتنا نیست. مثلا در فرض سؤال این دسته از مؤلفان قرارداد اجارهی باغ توسط وصی را فضولی می دانند. ولی پارهای دیگر از مؤلفان، این استدلال را قابل انتقاد می دانند. زیرا بنظر آنان، حدود اختیار وصی یک بحث و اجرای درست و مطلوب اموری که داخل در آن حدود است، بحثی دیگر.آن دو مسأله، جداگانه و متفاوت هستند و آثار و احکام تجاوز در هر دو فرض یکسان نیست. پس در صورتی که وصی، قرارداد اجارهی باغ راز در حدود اختیار خود منعقد سازد و با وجود این رعایت صلاح متوفا یا ورثه را نکند هیچ دلیل و موجبی برای بطلان قرارداد اجاره به نظر نمی رسد و فقط ورثه می توانند از وصی که کاهلی کرده، خسارت بگیرند و در نفوذ قرارداد اجاره اشکالی وجود ندارد.) + (امالاگر وصایت مقید به شروطی باشد و وصی خارج از حدود آن شروط عمل کند، اعمال او نسبت به عقد اجاره فضولی است. در این صورت، چنانچه ورثه عقد اجاره را تنفیذ نکنند، عقد مزبور باطل) خواهد بود. در صورت بطلان عقد اجاره تصرفات مستأجر نسبت به باغ غاصبانه و دعوای خلع بدر علیه فقط مستأجر قابل طرح است. زیرا، به لحاظ عدم جواز مستأجر بر تصرفات خود نسبت به باغ، اثبات بد او بر مال ورثه طبق ماده ۳۰۸ ق.م. در حکم غصب است و طرح دعوای خلع ید به طرفیت او کاملا قانونی است.
عنوان: تنفیذ عملی وصیت—وصیت -وصایت-موصی به
پیام: در صورتی که دعوی تنفیذ وصیت مطرح شود ولی خوانده یا خواندگان در گذشته به مفاد آن عمل کرده باشند، این عمل آنها و اجرای وصیتنامه، اقرار ضمنی به قبول اصالت وصیتنامه و پذیرش آن محسوب می شود.
مستندات
: ماده ۲۹۱ قانون امور حسبی
رأی دادگاه بدوی
خواسته خانم ط.ن. با وکالت خانم ف.الف. بهطرفیت خانم ز.الف. و… با وکالت آقای ح.پ. به خواسته تنفیذ وصیتنامه عادی مورخ ۱۳۹۱/۱۰/۱ با احتساب کلیه خسارات قانونی میباشد. ماحصل ادعای وکیل این است که متوفی ع.خ. در تاریخ ۱۳۹۱/۱۰/۱۰ که مالک یک باب مغازه به پلاک ثبتی … بودند، فوت نمودند و در آخرین روزهای حیات وصیتنامه مارالذّکر را تنظیم نمودند، تقاضای رسیدگی دارم. دادگاه پس از جری تشریفات قانونی و دعوت از اصحاب دعوی، نظر به اینکه پیرو ادعای جعل امضاء در ذیل وصیتنامه از ناحیه وکیل خواندگان و همچنین این ایراد که وصیتنامه به خط موصی نمیباشد، وکیل خواهان مستند تقدیمی مورخه ۱۳۹۳/۲/۱۵ را ارائه نمودهاند که حسب آن خواندگان مقر به اجرای وصیت در پرداخت اجاره مغازه موضوع وقف گردیدهاند. نظر به اینکه وکیل خواندگان متعاقباً اعلام نموده است که قبول و قبض وقف تحقق نیافته است، فلذا بر باطل اثری بار نمیباشد. بنظر دادگاه اقرار مذکور در اجرای وصیتنامه وافی به مقصود بوده و با این اقرار، رسیدگی به جعل و ایراد سند خودنوشت منتفی است؛ چرا که اجرای وصیتنامه، اقرار ضمنی به قبول اصالت سند(وصیتنامه) و پذیرش آن میباشد. فلذا دادگاه با پذیرش خواسته به استناد ماده ۲۹۱ قانون امور حسبی، حکم به تنفیذ وصیتنامه صادر و اعلام مینماید. در خصوص خسارات دادرسی نیز چون تقصیری متوجه خواندگان نمیباشد، به استناد ماده ۵۱۵ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، حکم به رد این قسمت از خواسته صادر میگردد. احکام صادره ظرف ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ، قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان تهران میباشد.وصیت -وصایت-موصی به
رأی دادگاه تجدیدنظر استان
تجدیدنظرخواهی خانمها ب.خ. و… با وکالت آقای ح.پ. و… بهطرفیت خانم ط.ن. با وکالت خانم ف.الف. از دادنامه شماره ۴۴۹-۹۳مورخ ۱۳۹۳/۷/۷ صادره از شعبه چهارم دادگاه عمومی شهرری که متضمن صدور حکم به تنفیذ وصیتنامه عادی مورخ ۱۳۹۱/۱۰/۱ میباشد، با عنایت به مجموع اوراق و محتویات پرونده وارد و موجه نیست و رأی صادره صحیح و فاقد ایراد و اشکال اساسی بوده و با رعایت اصول و مقررات و قواعد دادرسی اصدارگردیده و تقاضای تجدیدنظرخواهی با التفات به رونوشت مستندات ابرازی از ناحیه تجدیدنظرخواهانها که مؤید اجرای وصیت نامه از ناحیه مشارٌالیهما میباشد، فاقد مبنای قانونی بوده و بگونهای نیست که صحت دادنامه تجدیدنظرخواسته را مخدوش نموده و موجب فسخ و بیاعتباری آن گردد. بنابراین تجدیدنظرخواهی را غیرموجه دانسته و با رد اعتراض، دادنامه معترضٌعنه را با استناد به ماده ۳۵۸ از قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی تأیید مینماید. این رأی قطعی است.وصیت -وصایت-موصی به

دیدگاهی بنویسید